مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیهالسلام
مـنّت خـدای را که شب غـم سـرآمـده صبـح وصال با هـمه خـوبی بـر آمده در مـشـرق جـلالت خـورشـید کـربلا مـاهـی ز آفــتــاب فـروزانتــر آمــده خورشید هم به گرد شکوهش نمیرسد این مـاه کـز حـریـم حـسـیـنی بر آمده زیـبا رخـی که آمده در خـانـۀ حـسـین پیـغـمـبـر است یا که عـلـی اکـبر آمده درخلق و خلق و صورت و سیرت چنان نبی بـاور کن ای مـدیـنـه که پیـغـمبر آمده تبـریک بر حـسین که امشب پدر شده لـیـلا عـروس فـاطـمـه هـم مـادر آمده سرچـشـمۀ جـدا شده از کـوثـر بهشت آئـــیــنــۀ تـــمـــام پـــیـــام آور آمـــده دارد حسین شوق مضاعف که بهر او تنهـا نه یک پـسـر که بر او یاور آمده نام عـلـی بـرای حـسـین است افـتخار این افـتـخــار بـا پـسـرش اکــبـر آمـده آن خال هاشمی که ز زینب ربوده دل سـیــراب بـوســۀ پــدر و مــادر آمـده عشق مجسم است که در دیده جلوه کرد روح مـجـرد است که در پـیـکـر آمده گـیـسـوی او روایت حبل الـمـتـین کند ابــروی ذوالـفـقـاری او صـفـدر آمـده کمتر گلی به خوبی او دیده شهر وحی گـلخـانهای که آن همه گل پـرور آمده زیـبـایی جـمـال عـلی را نداشـته است هرجا ملک به صورت انسان در آمده یوسف که دلبرانه دل از مصریان ربود دیــوانــۀ کـرشـمــۀ ایـن دلــبــر آمــده قـرآن کـند وجـاهـت یـوسف بیان ولی یـوسـف بـیا بـبـیـن ز تو زیـبـاتر آمده اکبر که حُسن از رخ او وام برده است اکـبـر که چرخ در بر او اصغـر آمده از منطقش مپرس که چون مصطفی بود از صولتش مگوی که چون حیدر آمده انـگـشـتــر رســالـت خــیــرالانــام را از مـخـزن مـشـیـت حـق گـوهـر آمده بـهـر دفــاع از حــرم قــدس کــربــلا این تکـسوار عشق به جان و سر آمده ششگوشه قبر حضرت او عقل دید و گفت جـانم که پـیـش پـای پـدر با سـر آمـده از ما سلام باد به ششگوشه مـرقـدش آنــجــا کــه قــبــلــۀ حــرم داور آمـده فردا بهشت عاشق و مشتاق زائری است که امروز عاشـقانه سوی این در آمده مـنت خـدای را که مـویّـد دوبـاره هـم مدحـتگـر حـسـین و عـلـی اکـبـر آمده |